جدول جو
جدول جو

معنی سست کردن - جستجوی لغت در جدول جو

سست کردن
آهسته کردن، کند کردن، ضعیف کردن، ناتوان کردن، دچار رخوت شدن، بی حال کردن، متزلزل کردن، فتور کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پست کردن
تصویر پست کردن
پایین آوردن، فرود آوردن، پایمال کردن، خوار کردن، زبون کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هست کردن
تصویر هست کردن
به وجود آوردن، پدید آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رست کردن
تصویر رست کردن
متبلور شدن آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تست کردن
تصویر تست کردن
آزمایش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پست کردن
تصویر پست کردن
فرود آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنت کردن
تصویر سنت کردن
ختنه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوت کردن
تصویر سوت کردن
پرت کردن انداختن چیزی را از جایی، محو کردن نابود کردن
فرهنگ لغت هوشیار
مشروب خوردن بحد افراط بمنظور مست شدن وانجام دادن اعمالی که در هوشیاری میسرنیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هست کردن
تصویر هست کردن
موجودکردن بوجودآوردن، پدیدآوردن: (وغذا استحالت چیزیست باچیزی... ویاهست کردن چیزی است از چیزی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست کردن
تصویر دست کردن
یا دست کردن و پیش کردن وا داشتن کسی را بکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنت کردن
تصویر سنت کردن
((سُ نَّ. کَ دَ))
ختنه کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سوت کردن
تصویر سوت کردن
((کَ دَ))
پرت کردن، چیزی را به جای دوری انداختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پست کردن
تصویر پست کردن
((پَ کَ دَ))
کشتن، نابود کردن، شکستن، ویران کردن، دور کردن، تهی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سخت کردن
تصویر سخت کردن
Harden, Stiffen
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سفت کردن
تصویر سفت کردن
Tighten
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مست کردن
تصویر مست کردن
Intoxicate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مست کردن
تصویر مست کردن
опьянить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سخت کردن
تصویر سخت کردن
endurecer
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مست کردن
تصویر مست کردن
bedwelmen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سفت کردن
تصویر سفت کردن
拧紧
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سخت کردن
تصویر سخت کردن
使变硬 , 变硬
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مست کردن
تصویر مست کردن
сп'янити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سفت کردن
تصویر سفت کردن
zaciskać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سخت کردن
تصویر سخت کردن
utwardzać, stwardnieć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مست کردن
تصویر مست کردن
intoxicar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سفت کردن
تصویر سفت کردن
затягувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سخت کردن
تصویر سخت کردن
загартовувати , затвердіти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مست کردن
تصویر مست کردن
odurzać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مست کردن
تصویر مست کردن
berauschen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سفت کردن
تصویر سفت کردن
anziehen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سخت کردن
تصویر سخت کردن
verhärten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سفت کردن
تصویر سفت کردن
затягивать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سخت کردن
تصویر سخت کردن
закалять , затвердеть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سفت کردن
تصویر سفت کردن
apertar
دیکشنری فارسی به پرتغالی